هیلاری : من همونم که یه روز ، میخواستم برم فضا … اما چون زن بودم نگذاشتند.

ترامپ : من پولشو میدم،بیا واسه همیشه برو فضا ،بذارمن جهان رو نابود کنم خیال همه راحت بشه.

هیلاری : پولتو به رخ من نکش ، شوهر خودم رییس جمهور بوده ، ما هم به اندازه خودمون داریم.

ترامپ : دهن منو باز نکن ، جای رییس جمهور شدن برو به شوهرت برس ، نره سراغ این و اون.

يه مادربزرگ دارم باما زندگي مي كنه.
هرروز سحر پا ميشه با ما سحري مي خوره.
صبح يه صبحونه تپل مي زنه و بعدش يه ناهار مشتي مي خوره.
موقع اذان كه ميشه مياد سر سفره افطار ميگه:
قربون خدا برم تو اين فصل تابستون نه احساس تشنگي مي كنم نه احساس گشنگي!
ننه بزرگه داريم ما؟

ادامه مطلب رو ببین

این مطلب صرفا جهت خنده است 

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را میبینی

میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را
طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن

برای خواندن ادامه ماجرا

برو ادامه مطلب

این هم ترول های جذاب برای شما

خدایا دیگران را داده ای پول
تنی رنجیده و بیمار، واس ماس

به دست دیگران گل های رنگی
ولیکن درد و زخم خار، واس ماس

برای دیگران حور بهشتی
خطرهای عذاب النار، واس ماس

این قسمت:خاک سیاه

منبع:دیرین دیرین

 *****

برای دانلود این انیمیشن به ادامه مطلب بروید

دانشجوی تازه وارد : هالوی خوش شانس

دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان کوهستان

دانشجویان پرسر و صدا : گروه لیان شان پو

دانشجوی پزشکی : به خاطر یک مشت دلار

خانواده دانشجویان : بینوایان

دانشجوی مدل رپی : الو، الو، من جوجوام

انتخاب درس افتاده : زخم کهنه

//ازدحام و فشار از هر سو

زور آرنج و ضربه زانو//

//بدترین بوی عالم است الحق

بوی سیر و پیاز و عطر و عرق//

//کارمند و محصل و عملی

کامبیز و یارو و مملی

ﻋﮑﺴﺖ ﻗﺸﻨﮕﻪ = ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﯽ؟!
ﺑﺎﺑﺎ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭ = ﻋﺎﺷﻖ ﻫﯿﮑﻠﺘﻢ!
ﻻﯾﮏ = ﺧﻮﺷﻢ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﺯﺕ!
ﺑﭽﻪ ﭘُﺮﺭﻭ = ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ!
ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ = ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺎﻫﯿﯿﯽ!
ﻧﺨﯿﺮ = ﺑﻠﻪ!
ﺩﯼ = ﺍﯼ ﺷﯿﻄﻮﻥ!
ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ = ﺑﺎﺑﺎ ﯾﮑﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻦ!
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ = ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﯼ

بقيه در ادامه مطلب

چنین گفت رســتم به سهـــراب یل

که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل

مکن تیز و نازک ، دو ابـروی خود

دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت

بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود

که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب

که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب