loading...
فان وان فان
به نام خداوند بخنشنده و مهربان


ما را با #فان_وان_فان بیابید

امیر علی پیرزاده بازدید : 156 تابستان 1395 نظرات (1)

فانتزی من اینه که تابستون یه خواستگار کچل واسم بیاد که کلاه گیس سرش گذاشته باشه

بعد ما تارف کنیم بشینه جلوی کولر بعد که نشست من کولرو بزنم دور تندش،

کلاشو باد ببره و همه بهش بخندن…
* * *

مهم ترین فانتزی زندگیم اینه که یه روز منو بفرستن کره جنوبی

فقط 48 ساعت بهم وقت بدن تمام چیزایی که توی این چند سال میخواستم از اینترنت دانلود کنم

ولی به خاطر سرعت پایین نتونستم رو دانلود کنم برگردم، به خدا بر می گردم!!!

 

* * *

یکی از فانتزیای من اینکه مهمون بیاد خونمون بگه من تا آخر هفته اینجا میمونم

بعد تنها کاری که میتونم بکنم اینکه برم تو دستشویی دمپایی هارو خیس کنم

بعد خودتون میدونین که چه احساسی بهشون دست میده

* * *

یکی از فانتزی هام اینه که با وامی که از بانک بگیرم یه جزیره شخصی بخرم سفا و سیتی

هر روز برم تو دریاچه شنا کنم هیچ کسی هم نباشه هاااا

* * *

یکی از فانتزیام اینه بفهمم چرا با اینکه
سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم
اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته!

* * *

یکی‌ از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه

واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی‌ بی‌ پتو هم خوابمون نمیبره

* * *

یکی از فانتزی هام اینه که
وقتی روی صندلی مترو نشستم یه لحظه بلند شم

ملت که هجوم آوردن سمت صندلی موبایلمو از جیبم دربیارم بشینم.

* * *

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ

ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ محو ﺷﯿﻢ

* * *

یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم

بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه

منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم …

* * *

یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید!

منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد

یا … هیییییییی! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …

* * *

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم و وقتی میرم خونه عربده بکشم عیاااااال!

بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن، تو نزنی کی بزنه؟
بعد منم بگم پاشو ضعیفههههه شووووما تاج سره مایییییی …

* * *

یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم

بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه

که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه!

* * *

یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم

و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم

و توی گرد و غبار محو بشم
* * *
یکی از فانتزیای عیدم این بود که مراسم عید دیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه

وسط مراسم یکی بلند بگه: خب دیگه بریم سر اصل مطلب؛

بعد همه عیدیاشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم!

* * *

یکی از فانتزیام اینه این مخترع کلمه ی فانتزیو ببینم و ازش به خاطر این که

موجبات شادی و تفریح ما را فراهم کرده تشکر کنم بعد برم تو افق محوم نشم!

* * *

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته یه نگاه به افق میکنه

یه نگاه به گوشیش باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش بعد به افق خیره میشه

بعد باز به گوشیش نگاه میکنه بعد به افق خیره میشه و محو میشه

بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه ببینه مشروط میشه یا نه!!!

* * *

یکی از فانتزیای جدیدم اینه که جلوی در دانشگاه در حالی ک دارم گوشیمو به راحتی از جیبم درمیارم

سوار پرایدم بشم و باهاش جلو چشم دخترای دانشگاه یه تکاف مشتی بکشم و تو گرد و خاکش محو شم!

* * *

یکی از فانتزیام اینه که شب عروسیم رو سر همه پسته بریزم و ماشین عروسم هم پراید باشه!
خدایا یعنی میشه؟

* * *

یکی از فانتزیام اینه که یه ساعت داشته باشم که سر جلسه هر امتحانی وقتی اونو میزنی زمان وایسه

بعد برم همه جوابارو از رو کتاب ببینم و همیشه بهترین نمره رو بگیرم و وااااااااااااای آب قند بدید …

* * *

یکی از فانتزیام اینه که توی خیابون کنار یه کارتن خواب و گدایی بزنم

کنار پارک کنم از ماشین پیاده شم، طرف که اومد دستشو دراز کرد سوییچ رو بندازم تو دستش بگم:

بیاااا ماله تو! کارتن خوابه هم با تعجب و شوک زدگی بگه: آقا پس خودتون چی؟؟؟

منم همینطور که دارم میرم رومو برگردونم و بگم:

دلم میخواد تا افق قدم بزنم و بعد از چند لحظه دوباره برگردم تا یه لبخندی نرمی بزنم

و برم که محو بشم ببینم کارتن خوابه زودتر از من تو خیابون محو شده باشه!!!

* * *

یکی از فانتزیام اینه که وختی تو راهرو دارم راه میرم بخورم به یه دختره کل وسایلش بریزه زمین

منم از کنارش رد بشم و بگم اووووی مگه کوری؟
همش که نباید بریم براش جمع کنیم بعد عاشقش بشیم بریم بگیریمش!!! والا …

* * *

یکی از فانتزی های من اینه دوس دخترم بمیره بعد منم تیپ مشکی بزنم، عینک دودی بزنم

برم سر خاکش بعد همه بگن خدا بیامرز عجب چیزی تور کرده بود حیف شد واقعا …

* * *

یکی از فانتزیام اینه که وقتی زیپ شلوارمو میارم بالا زبونمو نیارم بیرون، هر کاری میکنم نمیتونم

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
کدام مارکت اندروید به نظر شما عالی است؟
نظر شما درباره وبلاگ چیست؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 144
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 120
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 500
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 1,211
  • بازدید ماه : 1,926
  • بازدید سال : 23,873
  • بازدید کلی : 180,489
  • کدهای اختصاصی

    ابزار رایگان وبلاگ

    اوقات شرعی

    حدیث

    وضعیت آب و هوا

    تقویم شمسی

    هدایت به بالای صفحه

    
    <
    وب سایت فان وان فان

    به وب سایت ما خوش آمدید
    امیدوارم لحظات خوشی را در وب سایت ما بگذرانید.
    این مطالب صرفا خوشحالی شماست.
    تنتون سالم،لبتون خندون،بدنتون پر انرژی
    صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
    اخبار وبلاگ

    http://www.dance.uga.edu/sites/default/files/styles/seven-features/public/iconmonstr-megaphone-7-icon-150x150.png?itok=dEFrot9w


       ما را در اینستاگرام دنبال کنید

     شخصیت ها رو بشناسید.

       بازدید وبلاگ به 15000 نفر رسید.

      حاضر به تبادل لینک و بنر هستیم.

    دوستان ما