loading...
فان وان فان
به نام خداوند بخنشنده و مهربان


ما را با #فان_وان_فان بیابید

امیر علی پیرزاده بازدید : 164 زمستان 1394 نظرات (0)

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خداهم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد!روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
کدام مارکت اندروید به نظر شما عالی است؟
نظر شما درباره وبلاگ چیست؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 144
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 50
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 132
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,001
  • بازدید ماه : 3,212
  • بازدید سال : 25,159
  • بازدید کلی : 181,775
  • کدهای اختصاصی

    ابزار رایگان وبلاگ

    اوقات شرعی

    حدیث

    وضعیت آب و هوا

    تقویم شمسی

    هدایت به بالای صفحه

    
    <
    وب سایت فان وان فان

    به وب سایت ما خوش آمدید
    امیدوارم لحظات خوشی را در وب سایت ما بگذرانید.
    این مطالب صرفا خوشحالی شماست.
    تنتون سالم،لبتون خندون،بدنتون پر انرژی
    صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
    اخبار وبلاگ

    http://www.dance.uga.edu/sites/default/files/styles/seven-features/public/iconmonstr-megaphone-7-icon-150x150.png?itok=dEFrot9w


       ما را در اینستاگرام دنبال کنید

     شخصیت ها رو بشناسید.

       بازدید وبلاگ به 15000 نفر رسید.

      حاضر به تبادل لینک و بنر هستیم.

    دوستان ما